ذیلی بر «شناخت وابسته به بدن»
در نوشته پیشین به اجمال این رویکرد معرفی شد و سه مقاله در این زمینه پیوست گردید. نکته ای که در آن معرفی اجمالی مغفول واقع شد، هر چند در متن مقالات پیوستی بدان تصریح شده بود، این است که از لحاظ فلسفی دیدگاه «شناخت وابسته به تن»، بسیار متأثر از آرای هایدگر در کتاب «هستی و زمان» و فیلسوف شهیر پدیدارشناس فرانسوی، مرلوپونتی و کتاب «پدیدار شناسی ادراک» او است. به منظور بسط آشنایی با این رویکرد علوم شناختی و زمینه های فلسفی آن، سخنرانی خانم مهگل جابر انصاری، دارای دکترای فلسفه زیست شناسی، تحت عنوان « ذهن بسط یافته فعال برون سرهای ما» به پیوست ارائه می گردد و خواندن آن را به دوستداران فلسفه ذهن و علوم شناختی پیشنهاد می کنم.
«ذهن بسط یافته فعال برون سرهای ما»
نظریههای جدید در فلسفه ذهن از آرای هایدگر و مرلوپونتی متأثرند.
مهگل جابر انصاری
شناخت چیست؟ چگونه صورت میپذیرد؟ سازوکارهای شناخت تا کجا مربوط به واقعیت زیستشناختی انسان میشوند و تا کجا میتوان با نظرورزی استدلالی آنها را توضیح داد؟ ذهن چیست؟ آیا واقعیتی مستقل از جسم است یا امتداد آن یا سازوکار انسجام آن؟ چگونه به جسم و به جهان محسوس ارتباط مییابد، چگونه از آن متاثر میشود و چگونه بر آنها تاثیر میگذارد؟
پسورد فایل : ندارد گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.