رابطه زبان و تفکر
۱. مطابق نظریه مدولاریته، ذهن از اندام ها یا ارگان های شناختی مختلف تشکیل شده است و یکی از این اندام ها، زبان است. باید توجه داشت که در مورد زبان می باید میان دو وجه آن تفکیک قائل شد: توانش زبانی و کنش زبانی. یعنی زبان تنها زبان ملفوظ نیست. مطابق نظر چامسکی، زبان مجموعه ای معدود از قواعد است که فهم و تولید بی نهایت جمله را امکان پذیر می کند و به همین واسطه تبیین های رفتارگرایانه را برای توضیح زبان فقیر و عقیم می داند. از نظر او عمده این قواعد، نحوی اند. چامسکی برای اندام ذهنی زبان، ریشه های تکاملی، بنیادهای ژنتیکی، مدارهای نورولوژیکی، و دستگاههای محاسباتی قائل است.
۲. اندام های ذهنی همان گونه که اشاره شد تنها به زبان معدود نمی شوند. مدول بازشناسی چهره، مدول ذهن خوانی که به تئوری ذهن هم مشهور است، مدول قصدیاب جهت چشم که در آدمی به نهایت پیچیدگی رسیده است، و… نمونه های از اندام های شناختی هستند که مستقل از زبان عمل می کنند. اگر به این مجموعه مدول های نظریه پردازان مدولاریته بیشینه یعنی روانشناسان تکاملی را اضافه کنیم، تصویر سرمایه های شناختی که با آنها زاده شده ایم، پیچیده تر هم می شود. برای نمونه مدول ترجیح کمک رسانی به افرادی که ژن مشترک با ما دارند یا مدول های همسر گزینی (جفت گزینی). رشد این اندام ها بیشتر تابع رسش است تا یادگیری. در نتیجه وابسته کردن تفکر تنها به مدول زبان، تصویر درستی از ذهن به دست نمی دهد.
۳. هیچ زبانی، زبانی ناقص نیست حتی زبان اشاره ناشنوایان یک زبان تمام عیار است و در آن جملات درست-ساخت از نادرست قابل شناسایی و تشخیص است.
۴. آسیب به اندام های مختلف ذهنی و یا آسیب دیدن یک اندام، به درجات مختلف، تظاهرات آسیب شناختی مختلفی ایجاد می کند. مانند سندرم ویلیامز و اختلال طیف اوتیسم که به نظر می رسد اندام های مختلف آسیب پذیرفته اند.
۵. نکته آخر، تفکر کلامی به معنی وسیع کلمه که تفکر به میانجی نمادها است، ژرف ترین و پیچیده ترین شکل اندیشه را تجلی می بخشد و نمونه هایش فیزیک نظری، ریاضیات عالی، و خلاصه هر آنچه در طول تاریخ در علم، فلسفه، دین، هنر تبلور یافته است. این تجلی ها که کاسیرر انها را فرم های سمبولیک می خواند (رجوع شود به کتابهای چهارگانه او با نام «فلسفه فرم های سمبولیک»)، عالی ترین سطوح شناختند که نظیر آن نه در حیوانات و نه افراد محروم از این فرم دیده نمی شود. پرسش از اینکه چگونه خطوط مجزای تفکر و آوا که در بادی امر از هم جدا و مجزا بوده اند، در هم تنیده می شوند و تفکر کلامی (زبان) شکل می گیرد، محل اختلاف است ولی می دانیم که پژوهش های ویگوتسکی از همین پرسش آغاز شده است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.