درآمدی بر تفکر نقدی
توضیح سه واژه: راستی/صدق (True)، منتج بودن (Validity)، صحت (Soundness)
صدق
صدق/کذب (True/False)، ویژگی یک گزاره است. هر گزاره به شکل منفرد اگر درنظر گرفته شود یا صادق است یا کاذب. برای نمونه، «برف سفید است.» گزاره صادقی است ولی «ذغال سفید است.» کاذب است.
انتاج
انتاج (Validity)، وقتی جملاتی یا گزاره هایی را کنار هم می گذاریم و به نتیجه ای می رسیم با یک زنجیره روبرو هستیم. این زنجیره همان استدلال یا استنتاج (argument) است و می تواند منتج (valid) باشد یا نامنتج (invalid). انتاج به فرمی (form) برمی گردد که در استدلال دیده می شود. مبتنی بر فرم یا از منتج است یا غیرمنتج. برهان یا استدلال منتج است اگر و تنها اگر مقدمات صادق باشد نتیجه غیرممکن باشد که صادق نباشد. مثال مشهور:
«همه انسانها فانی اند.»
«سقراط انسان است.»
بنابراین سقراط فانی است.»
صحت
اعتبار یک استنتاج بواسطه صدق مقدمه یا صدق نتیجه حاصل نمی شود. برای نمونه، استدلال زیر، استدلالی منتج است:
«همه درخت ها، قلب دارند.»
«همه صنوبرها، درختند.»
«بنابراین همه صنوبرها، قلب دارند.»
مشکل استدلال فوق، صحیح نبودن است. (.It is not sound). به منظور اینکه استدلالی صحیح باشد به دو شرط نیاز دارد:
۱. مقدمات صادق باشند.
۲. فرم استدلال، منتج باشد.
نتیجه: به دو شکل می توان یک متن یا گفتار را نقد کرد:
۱. آیا گزاره های منفردی که متن از به هم پیوستن آنها ساخته شده است، گزاره های صادقی هستند؟
۲. آیا زنجیره گزاره ها که کنار هم قرار گرفته اند تا نتیجه ای از آن به دست آید، منتج است یا خیر؟
این نتیجه خود می تواند سرآغاز سوالات جدیدی، یا دست کم دو سوال باشد:
۱. شکل های (فرم های) معتبر استدلال کدامند؟
۲. چگونه به صدق گزاره ها راه می یابیم؟ به عبارت دیگر، شیوه های تعیین صدق و کذب گزاره ها چیست؟
راست آزمایی گزاره ها
گزاره ها بر مبنای محتوا و نوع مدعیات، راست آزمایی شان قابل تعیین است. گزاره ها را از این حیث می توان به سه دسته تقسیم کرد:
۱. گزاره های تجربی (empirical)
۲. گزاره های پیشینی (a priori)
۳. گزاره های هنجارین (normative)
بنابراین جهت راست آزمایی مدعیاتی که با آن روبرو می شویم، به ترتیب سه سوال لازم است بپرسیم:
• آیا مدعا یا گزاره، تجربی است؟
• آیا مدعا یا گزاره، پیشینی است؟
• آیا مدعا یا گزاره، هنجارین است.
******************
۱. آیا این مدعا، تجربی است؟
اگر صدق یا کذب گزاره ای را بتوان از طریق فکت مشاهده ای (fact of observation) یا آزمایش (experimentation) تعیین کرد، آنگاه با مدعا یا گزاره ای تجربی مواجه هستیم. اصطلاحات دیگری که برای گزاره های تجربی به کار می رود عبارتند ازگزاره ممکن الصدق (contingent) و گزاره پسینی (a posteriori). هرگاه تعیین صدق و کذب گزاره ای از طریق تجربه (experience) به دست آید آن گزاره تجربی است. «برخی حشرات دربرابر تشعشعات اتمی، ایمن هستند.» یا «علت گرمایش زمین افزایش دی اکسید کربن است.» نمونه هایی از چنین گزاره هایی هستند. دانش تجربی به آن دسته از گزاره ها اطلاق می شود که صدق و کذب آنها از طریق مشاهده، تجربه یا آزمایش قابل تعیین است. اگر راست آزمایی گزاره ای از طریق مشاهده، تجربه یا آزمایش ممکن نبود آنگاه آن گزاره یا پیشینی است یا هنجارین.
۲. آیا مدعا یا گزاره، پیشینی است؟
یک مدعای پیشینی، گزاره ای است که صدق و کذب آن از طریق مشاهده و تجربه تعیین نمی شود و مستقل از آنها است. صدق این گزاره ها از طریق عقل یا شهود عقلی تعیین می گردد. مدعیات پیشینی ضروری هستند؛ یعنی، آنها باور به اموری را ابراز می کنند که ضرورتاً درستند و نمی توانند که درست نباشند. نمونه هایی از این گزاره ها عبارتند از: «۲ ضربدر ۲ می شود ۴.» یا «هرعزبی، مجرد است.» به منظور راست آزمایی این دسته از گزاره ها نیاز نداریم به بیرون رجوع کنیم، مشاهداتی انجام دهیم یا دست به آزمایش بزنیم. گزاره های پیشینی به چهار دسته تقسیم می شوند که در نوشته دیگر این گونه ها چهارگانه و سومین سوال که مربوط به گزاره های هنجارین است، بررسی می شود.
گزاره های پیشینی
گزاره های پیشینی به چهار دسته تقسیم می شوند:
۱- تعاریف: جمله هایی که درآن معنای یک ترم به نحو آشکار بیان می شود دسته ای از مدعیات یا گزاره های پیشینی را می سازند. برای مثال، “مثلث ها دارای سه ضلع اند.” دارا بودن سه ضلع، بخشی از تعریف مثلث است، یا “عزب فردی است که ازدواج نکرده است.”
۲- گزاره هایی که صدق آنها مستقیما از معنای ترم های کلیدی آنها به دست می آید. گزاره هایی هستند که در آنها معنا آشکارا بیان نشده است اما صدق شان صرفا بواسطه معنای مضمر در آنها تعیین می شود. برای مثال، “علی نمی تواند یک مسلمان آتیست باشد.” این جمله ضرورتا صادق است صرفا بر مبنای درک ما از معنی “آتیست بودن” و “مسلمان بودن”.
۳- توتولوژی (toutologiy). توتولوژی را به “همانگویی” و “مکررگویی” ترجمه کرده اند. توتولوژی ها نوع خاصی از مدعیات پیشینی هستند. صدق ضروری آنها به اصول خاص استنتاج منطقی گره خورده است. نمونه هایی از گزاره های توتولوژیک عبارت است از: “اگر A=B باشد و B=C باشد آنگاه A=C است.” یا مثال ملانصرالدین که می گفت “من و همسرم هواشناس کامل و بی نقصیم. من می گویم فردا بارن می بارد و همسرم می گوید فردا باران نمی بارد. فردا یا باران می بارد یا نمی بارد یعنی پیشگویی ما همیشه صادق است.” در واقع شکل صوری توتولوژی در مورد فوق این است: “p یا نقیض p”.
۴- شکل چهارمی از مدعیات پیشینی است که بیانگر صدق ضروری است و ظاهرا بر معانی ترم های کلیدی یا فرم منطقی خاص آنها مبتنی نیست. عکس سه نوع فوق، این نوع اطلاعاتی اساسی درباره جهان به دست می دهند. مثال هایی از این گزاره های پیشینی عبارتند از: “هر رویدادی علتی دارد.” ، “پیش فرض مسئولیت پذیری اخلاقی، آزادی عمل است.” ، “رنگها بعد دارند.” این گزاره ها از صدق ضروری برخوردارند و این صدق مربوط به معنای ترم های کلیدی به کار رفته در این گزاره ها نیست. یعنی با تحلیل موضوع این گزاره ها نمی توانیم محمول آنها را به دست آوریم. به عبارت دیگر، محمول جزء تحلیلی موضوع نیست. سومین گزاره را در نظر بگیرید: “رنگها بعد دارند.” می توانیم تصدیق کنیم که بعد داشتن از تحلیل معنی رنگ به دست نمی آید و بالعکس رنگ هم از تحلیل بعد داشتن حاصل نمی شود. ترم های کلیدی در این گونه جمله ها مستقل از هم تعریف می شوند.
برخی فیلسوفان این نوع چهارم را به عنوان “گزاره های تالیفی” (synthetic) و سه گزاره نخست را “تحلیلی” (analytic) تعریف کرده اند. انکار گزاره های تحلیلی پیشینی به تناقض می انجامند اما انکار گزاره های تالیفی پیشینی مستلزم تناقض نیست. این سوال که آیا تمامی گزاره های پیشینی، تحلیلی هستند یا برخی گزاره های پیشینی می توانند تالیفی یا حاکی از جهان خارجی و اطلاع بخش (informative) باشند در فلسفه مدرن، محل اختلاف و نزاع (controversial) است.
گزاره های هنجارین (normative propositions)
در نوشته های پیشین اشاره شد که جهت «راست آزمایی» مدعیاتی که با آن روبرو می شویم، به ترتیب سه سوال لازم است از خود بپرسیم:
• آیا مدعا یا گزاره، تجربی است؟
• آیا مدعا یا گزاره، پیشینی است؟
• آیا مدعا یا گزاره، هنجارین است؟
درباره گزاره های تجربی و پیشینی به اختصار بحث شد اینک به سومین پرسش می پردازیم:
• آیا مدعا یا گزاره، هنجارین (normative) است؟
مدعیات تجربی و پیشین یک کارکرد مشترک دارند: مشخص ساختن امور واقع و اطلاع دهندگی. اینکه گزاره های تجربی و پیشینی، اطلاعات درباره چه اموری را، برای نمونه، درباره جهان طبیعت و یا شیوه ای که واژه ها تعریف می شوند، به دست می دهند، می تواند پرسشی گشوده برای نقض و ابرام باشد. اما غرضی که این گزاره ها دنبال می کنند این است که به ما بگویند چه چیز صادق است. از این جهت آنها با مدعیات هنجارین یا مدعیاتی که معمولا «ارزش داوری» (value judgments) خوانده می شوند، اساساً متفاوتند. مدعیات هنجارین در هر رشته دانشگاهی تقریباً دیده می شود، هر چند این مدعیات در حوزه های فلسفی اخلاق (ethics) و زیبایی شناسی (aesthetics) در اصل مطالعه می شوند. در حالی که ممکن است آنها کارکرد اطلاع دهنده داشته باشند اما کارکرد متمایزشان، توصیه ای/ تجویزی (prescriptive) است نه توصیفی (descriptive). این گزاره ها در اصل نگرش ها و رفتار ما را هدایت می کنند. نوعاً فردی که یک ادعای هنجارین ارائه می دهد، یک نگرش یا رفتار را توصیه می کند. اینکه ما به این تجویز و توصیه عمل می کنیم، تا حدودی بر دلایلی مبتنی است که به همراه آن توصیه ارائه می گردد.
نمونه هایی از مدعیات هنجارین عبارتند از: «آرش فرد خوبی (good) است.»، «هر فرد باید (ought) از خود مراقبت کند.»، «هنر معاصر، عالی و بی نظیر (great) است.» و «وقتی در تردیدیم عمل صحیح (right) آن است که وجدان خود را قاضی قرار دهیم.». همانطور که این مثال ها نشان می دهند مدعیات هنجارین ممکن است به شکل اصول کلی یا داوری های خاص ابراز گردند. برای نمونه، جمله «فرد نباید هرگز دروغ بگوید مگر آن که نجات جان آدمی در میان باشد.» یک حکم کلی را بیان می دارد. از سوی دیگر، جمله «دروغ گفتن امیر، عمل اشتباهی بود.» یک داوری اخلاقی خاص درباره امیر را بیان می دارد. در هر دو مورد، نیت اولیه تجویز، توصیه و هدایت است؛ یعنی، هر دو گزاره، مدعیاتی هنجارین هستند.
ممکن است وسوسه شویم و تصور کنیم مدعیات تجربی گونه خاصی از مدعیات پیشینی یا دارای صدق ضروری اند. نخست اینکه داوری اخلاقی از لحاظ تجربی، ابطال ناپذیرند که یکی از شاخص های گزاره های پیشینی همین است. مطمئناً امور واقع تجربی در بررسی مدعیات اخلاقی، اموری حیاتی هستند اما آنها آنگونه که در علم نقش اساسی ایفاء می کنند، در مسایل هنجارین نقش محوری ندارند. ابطال ناپذیری تجربی میان مدعیات پیشینی و اخلاقی مشترک است، با این حال تفاوتهای قاطعی میان آنها وجود دارد. مدعیات پیشینی (همچنین مدعیات تجربی) در درجه نخست اطلاع دهنده و ناظر بر امور واقع اند. این گزاره ها به ما می گویند امور، به چه شیوه ای هستند برعکس مدعیات هنجارین به ما می گویند به چه شیوه ای امور «باید» باشند.
مدعیات هنجارین همیشه به آسانی قابل تشخیص نیستند. گاهی اوقات لازم است آنها را از بافتی که در آن قرار گرفته اند، استخراج کنیم. برای مثال، برخی جمله ها در یک بافت ممکن است یک تفسیر تجربی داشته باشند و در بافت دیگر، تفسیری هنجارین. این نمونه را در نظر بگیرید: «هر کسی آن را انجام می دهد.» این جمله می تواند به عنوان جمله ای ناظر به امور واقع در نظر گرفته شود. یعنی می تواند ناظر به یک توصیف باشد. در یک بافت دیگر، این جمله می تواند نقش توجیه هنجارین ایفاء کند و در جهت تبرئه فردی که آن عمل را انجام داده است، استفاده شود.
دکتر عباس بخشی پور
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.