درباره سوسیالیزم
درباب سوسیالیزم سه پرسش می توان طرح کرد:
۱. آیا وقوع نظام اجتماعی مبتنی بر سوسیالیزم، برحسب یک ضرورت تاریخی و علمی، اجتناب ناپذیراست؟ (نظریه ماتریالیسم تاریخی).
۲. آیا نظام اقتصادی سوسیالیستی که مبتنی بر برنامه ریزی اقتصادی متمرکز است، از نظام اقتصادی بازار، کارآمدتر است؟
۳. آیا سوسیالیزم، اخلاقاً بر نظام بازار (یا به زعم مارکسیست ها بر نظام کاپیتالیستی) ارجحیت دارد و یک انتخاب اخلاقی مثبت و قابل دفاع است؟
به عقیده من، پاسخ هر سه پرسش، منفی است؛ یعنی، سوسیالیزم نه یک ضرورت تخطی ناپذیر تاریخی است، نه نظام کارآمد اقتصادی است، و نه اخلاقاً انتخابی مرجّح و قابل دفاع.
• نقد ضرورت تاریخی: پوپر در کتاب «فقر تاریخیگری» با چیرگی نشان داده است که تاریخیگری (historicism) که مبنای روش شناسی ماتریالیسم تاریخی است، روش فقیر و عقیمی است که هیچ حاصلی از آن به دست نمی آید. رشته استدلال او را می توان در پنج جمله زیر خلاصه کرد:
۱. جریان تاریخ بشری به شدت از رشد معرفت بشری تأثیر می پذیرد.
۲. نمی توانیم با روشهای علمی یا استدلالی، رشد و پیشرفت آینده معرفت علمی خویش را پیشگویی کنیم. (اگر پیشگویی اختراعات و اکتشافات آینده ممکن بود کشف فردا می شد کشف امروز!)
۳. بنابراین نمی توانیم جریان آینده تاریخ بشری را پیشگویی کنیم.
۴. و این بدان معنا است که باید امکان یک تاریخ نظری را طرد کنیم؛ منظور، یک علم اجتماعی تاریخی است که متناظر با فیزیک نظری باشد. هیچ نظریه علمی درباره سیر تاریخی نمی تواند باشد که عنوان پایه ای برای پیشگویی تاریخی پیدا کند.
۵. بنابراین، هدف اساسی روشهای تاریخیگری، بد فهمیده شده است و تاریخیگری فرومی ریزد.
• نقد کارآمدی و انتخاب اخلاقی: عموماً انتخاب اخلاقی سوسیالیزم بر این پیشفرض و یا شاید بهتر است گفته شود افسانه مارکسیستی استوار است که در سرمایه داری به علت اینکه منافع فردی انگیزه اولیه و اصلی فعالیت انسانی تلقی می شود، هیچ اصل اخلاقی در نظر گرفته نشده و جهان سرمایه داری، جهان بیرحم مادیات محض است و با ارزش های عام اخلاقی مانند «دیگردوستی» و مقدم داشتن منافع عمومی و عدالت اجتماعی در تضاد است. سرمایه داری آدم ها را به موجوداتی دارای اخلاقیات حقیر تبدیل می کند، درنتیجه انتخاب سوسیالیزم اخلاقاً بر سرمایه داری مرجّح است. به اختصار اشاره کنم در ایضاح خطاهای مندرج در چنین قضاوت هایی که متأسفانه سکه رایج فضای روشنفکری ایران است، متفکران مکتب اقتصادی اتریش، یعنی کارل منگر، اوژون فن بوم-باورک، لودویگ فن میزس، و برندهٔ جایزهٔ نوبل، فردریش فن هایک بیشترین سهم را داشته اند.
دکتر موسی غنی نژاد بیشترین تلاش را در شناساندن این مکتب فکری را در ایران داشته اند. به منظور فتح باب نظرورزی در این زمینه، مقاله بسیار خواندنی ایشان «اخلاق و اقتصاد» را پیوست می کنم.
پسورد فایل : ندارد گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.